چه بد کردیم به خود ...
اعتراف می کنم به خیانت

در نبودت با

خیالت بودم

...



گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!

که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..

و همچون تاریکی در هراسی

حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی

تو خود، او بودی و او تو نبود...

چه بد کردیم به خود...


هر چیز زمانی دارد

نفس هم که باشی

دیر برسی

من رفته ام . . .


این نظر توسط نازنین در تاریخ 1391/12/2/3 و 3:31 دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

سهلام عسیسم وبلاگه قشنگی داری این متنتو خیلی دوست دالم


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: